در کتاب “ملت پوکر: ماجراجویی پرمخاطره و سطح پایین در قلب کشور قمار” نوشته اندی بلین، داستان “ریچ” روایت میشود. ریچ، بازیکن پوکری از نیویورک بود که تفاوت بین شرطبندی و قمار را نمیدانست. شرطبندی به معنای توافقی بین دو طرف است که یکی از آنها بر سر نتیجهای شرط میبندد، در حالی که قمار به معنای بازی با شانس است. در پوکر، بهترین بازیکنان به شانس تکیه نمیکنند و بر اساس محاسبه دقیق احتمالات شرط میبندند. ریچ، اما همیشه به امید شانس بازی میکرد و در نتیجه همیشه بازنده بود.
قمار در پوکر و حقوق
در پوکر، بازیکنان ضعیف مانند ریچ به شانس تکیه میکنند و اغلب بازنده میشوند. این وضعیت در دادگاهها نیز صادق است. وکلای حرفهای باید ریسکها را برای موکلان خود کاهش دهند و نه اینکه به شانس تکیه کنند. به عنوان نمونه، یک وکیل نباید در جلسه دادگاه از طرف مقابل، سوالی را بپرسد که جواب آن را نمیداند، زیرا احتمال دریافت جواب مضر بسیار زیاد است.
ارزش سوالات باز
اما در جلسات دادگاه، خصوصا در زمان تحقیقات، سوالات باز میتوانند بسیار مفید باشند. هر جوابی که دریافت میشود میتواند اطلاعات ارزشمندی برای پرونده فراهم کند. حتی پاسخهای نامطلوب هم میتوانند در ارزیابی استراتژی مصالحه مفید باشند و به وکیل کمک کنند تا برای جلسه دادگاه آمادهتر باشد.
نتیجهگیری
مانند پوکر، وکلا نیز باید بیاموزند که قمار نکنند و به جای تکیه بر شانس، تصمیمات خود را بر اساس احتمالات و اطلاعات دقیق بگیرند. این استراتژیها میتوانند در طولانیمدت به موفقیت بیشتری منجر شوند. درسی که “ریچ” هرگز نیاموخت و با قمارهای مکرر، سرانجام به فرار از قانون و زندگی در تبعید محکوم شد.
منبع:
Lawyers’ Poker: 52 Lessons that Lawyers Can Learn from Card Players: Lubet, Steven: 9780195369014: Amazon.com: Books. (n.d.). Retrieved June 15, 2024, from.