جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نتیجه تصمیم و اقدام اشتباه جهاد کشاورزی

ششمین تریبون ‌دفاع حقوقی و قضایی از فعالان اقتصادی استان‌ با موضوع نرخ مازاد و نتیجه تصمیم و اقدام اشتباه جهاد کشاورزی.

هر زمان که در باغ قدم می‌زد حس تازگی وجودش را فرا می‌گرفت. انگار که روحش به پرواز درآمده باشد. سرسبزی درختان زیتون که شاخ و برگ سرحالشان سر به آسمان کشیده بود جان تازه ای به او می‌بخشید. 

او برای وجب به وجب این باغ سرسبز زحمت کشیده بود. همه ی این درختان و شاخ و برگ ها؛ تکه ای از روح او بودند. هر زمان که به این باغ نگاه می‌کرد، احساس خوشحالی عمیقی وجودش را فرا می‌گرفت. 

اما، چندی نگذشت که انگار همه چیز به هم ریخت. همه‌ی اتفاقات بد دست به دست هم دادند تا دیگر از سرسبزی زیبای باغ خبری نباشد. از سرمای شدید گرفته تا نهال های نامرغوب همه در این ماجرا دخیل بودند. انگار که باغ، دچار طلسم شومی شده باشد. 

تمام زیتون های سرحال خشکیدند و زحمات چندین و چند ماهه اش به باد رفت. اقساط وام روی هم تلنبار شد و طولی نکشید که بانک باغ را با قوانین ناعادلانه اش توقیف کرد. دیگر خبری از آن باغ سرسبز که تماشایش برای او الهامبخش بود خبری نبود. 

حالش خوب نبود. همه چیز به نظرش تیره و تار میآمد و چند وقتی را در بلاتکلیفی گذراند. 

اما او آدمی نبود که دست روی دست بگذارد تا همه چیز را از چنگش بیرون بکشند. تصمیم گرفت وکیل بانکی بگیرد و عزمش را جزم کند که هر طور شده باغ زیبایش را پس بگیرد. او امید داشت. و با امید و تلاش؛ هر کاری امکان پذیر است.

نویسنده
یاسر عرب نژاد
جهت اطلاعات بیشتر یا مشاوره، با ما در تماس باشید:
به اشتراک بگذارید